سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]
آنان که خاک را بنظر کیمیا کنند
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • بسم الله الرحمن الرحیم

    انکار رفتن تو .....

    بگذار
    بعد از شنیدن اینکه تو رفته ای
    ابتدا انکار کنم که نه !
    (انکار اولین علامت سوگواری است ؟)
    پس از آن
    در مراسم پایانی بجای لباس سیاه
    سراپا سپید
    باور کنم که اینبار هم خاک
    گنجینه دیگری در خویش می سپارد
    حتی فرشته های بلورین و شفاف
    در هنگام بخاک سپاری تو
    رخت سپیدی به نشانه اینکه روح تو
    مانند برف آغاز بهار
    تمامی درختها را نوازش میکند.
    اکنون همه میدانند که جای خالی تو
    پر از هوای دیدن توست
    و دلتنگی همیشه از ابتدای شب
    وزیدن آغاز میکند
    گرم و ملال آور
    مثل نسیمی که از صحرای یاد تو میگذرد
    حتما" بهار دیگری خواهد آمد
    و مثل همیشه آفتاب از مشرذق طلوع میکند
    کودکانی که هر روز تو را نیمه خمیده میدیدند
    همچنان به بازی خواهند پرداخت
     و باور خواهند کرد که از امروز
    سایه خمیده تو
    دیگر از کرانه کوچه نمی خزد.
    باور کن اگر رمز این رفتنها را میدانستم
    برای همیشه بهمه می آموختم
    تا دیگر هیچ دلتنگی نباشد
    و هیچ دوری نباشد
    و تو همیشه باقی بمانی روی شاخه آن درخت بلند
    که هر روز شینم میچکد و تازگیش را همچنا
    مدیون ژاله هاست

    هیچکس 17/1/87


    بسم الله الرحمن الرحیم

    گفته بودم که عشق



    فکر کرده بودی اگردستور بدهی که با تو....  با تو تماس نگیرم  ممکن است فراموشت کنم اما نمیدانم این خاطره و یاد را چگونه باید برید ؟ چگونه باید به یاد و خاطره باید دستور شما را ابلاغ کرد .تا تماسی برقرار نشود.......وقتیکه همیشه محور یادهای منی و وقتی که یاد تو مرا خراب و خورد میکند و طوفان رفتن تو مرا باعماق تنهائی پرتاب میکند ... نمیدانم چگونه باید به این "دل" هم باید یاد داد که اینقدر نجوشد و دم از "عشق" نزند ... فکر میکنم که تو مرا برای همیشه تخریب و ویرانه کرد] ای و دیر یا زود .. چیزی جز بقایای یک ویرانی از من نخواهد ماند....من به "عشق" تسلیم شدم و تو در محاسباتت فکر کرده بودی که "عشق" هم اندازه و قانون و مقدار دارد ؟؟!
    خوشحالم از اینکه "عشق" تو را وادار کرد که مرا "ترک " کنی و خوشحالم از اینکه "دل" ات در مقابل عشق ترکید....برای دوست داشتن باید بهای سنگینی پپرداخت و گردباد طوفانی عشق از هر "دل" که بگذرد ... آنقدر شفاف میشود که خودت را می بینی که تا کنون اینگونه نبوده ای ... تمام ذراتت را می بینی که بدنبال "عشق" روان است . خوشبختانه "عشق" ادامه دارد و هیچگاه تمام نمیشود... اینکه بامدادان چشمانت میسوزد .. اینکه دهانت تلخی عجیبی دارد ... اینکه صدای قلبت را میشنوی که هربار در حلق .. گوش .. و چشمانت می زند .. نشانه های حضور ویرانگر "عشق" است در "دل" تو که فکر میکردی بر او غلبه کرده ای ... خواهش میکنم با خودت صادق باش و فریاد بزن ... بله ... "من عاشق شده ام " .و هر گاه خواستی که "عشق" را نفرین کنی مرا بیاد بیآور که و فریاد کن من همیشه منتظر حضور پرسه های عاشقانه ات در فضای تردیدهای جاری ام و میدانم دیر یا زود دستان کوبنده یاد من دیوارهای جدائی را ویران خواهد کرد .. بیاد جوانه های "عشق" ناتمامی امروز در مراسم سکوت مرگباری ویران نشستم تا یاد تو غوغا کند...و هیچ پروا نکردم که آهسته "دلم" بگرید که برای آخرین بار شکت خورده است            هیچکس                ..17/1/87



    عبدالله علیخواه ::: شنبه 87/1/17::: ساعت 9:53 عصر
    نظرات دیگران: نظر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 1
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدید :26429

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    آنان که خاک را بنظر کیمیا کنند
    عبدالله علیخواه
    سالیان درازی است که مینویسم و به دین و آئین کشورم بشدت علاقمندم. با راهنمائیهای اساتید سعی کرده ام در خدمت قرآن و جوانان باشم .

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    آنان که خاک را بنظر کیمیا کنند

    >>لوگوی دوستان<<

    >>موسیقی وبلاگ<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<





    Powered by WebGozar

    style> < .WFeedTitle{font-family:tahoma;font-size:8pt;color:#003399;text-decoration:none;font-weight:600}.WFeedTitle:hover{color:#ff4400;} .WFeed{font-family:tahoma;font-size:9pt;color:#003399;text-decoration:none;}.WFeed:hover{color:#ff4400;}
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن
    بسم الله الرحمن الرحیم